سلام
-من همچنان درگیر پایان نامه ام! :|
-دیشب یعنی پنجشنبه شب،یکی از دوستای خونوادگی منو همسر زنگ زد بهم.سالگرد عروسیمون رو تبریک گفت! اصلا انتظارش رو نداشتم.خیلی خیلی خوشحال شدم. اما نکته قابل توجهش این بود ک خودم کاملا فراموش کرده بودم شنبه سالگردمونه!(شکلک خانوم گولو بصورت شطرنجی و با لپهایی سرخ شده از شرمندگی!) به همسر گفتم یادم رفته بود. همسر گفت برنامش چیه برا سالگرد.حس و حالشو ندارم اصلا که بخوام جشن بگیرم.شاید فقط با یه شام که مهمون همسر خواهم بود سر و تهش رو هم بیاریم! هرچند...
-چهارشنبه و اتفاقی که قرار بود بیفته خیلی خوب پیش رفت.اما هنوز به نتیجه نهایی نرسیده. ایشالا هرچی خیره پیش بیاد.
-این۳روز مهمون داشتم.یک شب داداشم وخونوادش،۲روز هم پدرشوهرم و خواهرشوهرام که برای ثبت نام ارشد خواهرشوهرم اومده بودن تهران. هرچند حوصله مهمونداری نداشتم اما خوب بود،خوش گذشت.
-خیلی برنامه هام توهم پیچیده این یکی ۲هفته.پایان نامه،یاد گرفتن یه نرم افزار که یادگیریش برام خیلی واجب و مهمه،مسافرتی که احتمالا اواخر شهریور خواهد بود.اما بخاطر پایان نامه من و اینکه هنوز نمیدونم کی صحافی میکنم و تبریز میرم،برنامه سفرمون هم معین نشده و این بی برنامگی کلافم کرده.
-باز هم برای یادآوری مینویسم که بدونم قول یه پست عکسی رو به شما دادم.باید هرچه زودترعکسارو آپلود کنم.
-یک سال از زندگی مشترک منو همسر زیر یک سقف گذشت.چقد زود... امیدوارم سال دوم بهتر و پربارتر از سال اول باشه.و بتونیم قدم های رو به جلوی خوبی رو در کنار هم و برای زندگی قشنگمون برداریم.به امید خدا...
بتی سالگرد عروسی تو و سارا دخترداییم تو یه روز بود چقدر زود یه سال گذشت من هفته پیش یادم بودا ببخشید آخر هفته یادم رفت امیدوارم همیشه شاد باشین کنار هم و دلتون پر از شادی و عشق باشه
عزیزدلمی تو مرمری جونم.میبینی چقددددددد زود گذشت.باورم نمیشه ۱سال شده.ایشالا شما هم همیشه شاد و خوشبخت و عااااشق باشین گلی